
حضرت علی(ع) در نامة 53 خطاب به مالک اشتر میفرمایند: «بپرهیزید از خودپسندی و از شگفتی در خویش و دربارة صفتی از اوصاف خود که خوشایند توست. و بپرهیز از این که دلبسته آن باشی که در ستایش تو از اندازه بگذرند همانا که بهترین فرصت شیطان در این احوال است تا نیکوکاری نیکوکاران را بر باد دهد». همچنین آن حضرت در جای دیگری از همان نامه فرمودهاند: « و باید کسانی نزد تو برگزیدهتر باشند که بیش از همه در روی تو سخن تلخ بر زبان آورند و ترا در آنچه خدای بر دوستان خود نپسندد، کمتر یاری کنند. به اهل پرهیز و راستی پیوند و آنگاه آنان را چنان پرور که در ستایش تو از اندازه نگذرند و به باطل ترا در کاری بزرگ که به تو نسبت دهند و تو آن کار را نکرده باشی، دلشاد نسازند، چه زیادهروی در ستایش، در دل خود بینی پرورد و آدمی را به تکّبر در آورد».
2-14- خوشبینی نسبت به دیگران
خوشبینی نسبت به مردم باعث میشود تا مدیران با مهر و سعه صدر بیشتر با مردم رفتار نمایند و سختگیری بیمورد ننماید. امام علی(ع) در نامه 53 به جناب مالک اشتر میفرماید: «هیچ عاملی بهتر و قویتر از نیکی به رعیت و سبک ساختن هزینههای آنان و ترک تحمیل بر دوش آنان نیست پس باید در این باب کار کنی که خوشبینی به رعیت را بدست آوری». سپس در ادامه میفرماید: «زیرا خوشبینی رنج بسیار را از تو دور میسازد» چنانچه انسان خوشبین به دیگران باشد همیشه اعصاب و افکار او در آسایش و راحتی است به خلاف اینکه اگر نسبت به دیگران بدبین و بدگمان باشد مرتب افکار او در اطراف نکات منفی و غیر صحیح دور میزند و مرتب در حالت جنگ درونی و گرفتار مسائل روانی و ناراحتی اعصاب خواهد بود. امام علی(ع) فرموده است: «به آنان که بیشتر احسان کردی بیشتر خوشبین باش، و به آنان که بدرفتاری کردی بدگمانتر باش» (قوچانی، 1374، صص 200-201).
2-15- عیبپوشی و پرهیز از عیب جویی
امام علی( ع) در نامه به مالک اشتر میفرمایند: «و باید که دورترین افراد رعیت از تو و دشمنترین آنان در نزد تو، کسی باشد که بیش از دیگران عیبجوی مردم است. زیرا در مردم عیبهایی است و والی از هر کس دیگر به پوشیدن آنها سزاوارتر است. از عیبهای مردم آنچه از نظرت پنهان است، مخواه که آشکار شود، زیرا آنچه بر عهده توست، پاکیزه ساختن چیزهایی است که بر تو آشکار است و خداست که بر آنچه از نظرت پوشیده است، داوری کند. تا توانی عیبهای دیگران را بپوشان، تا خداوند عیبهای تو را که خواهی از رعیت مستور بماند، بپوشاند. و از مردم گره هر کینهای را بگشای و از دل بیرون کن و رشته هر عداوت را بگسل و خود را از آنچه از تو پوشیده داشتهاند، به تغافل زن و گفته سخنچین را تصدیق».
2-16- ارتباط مستقیم با کارکنان
هر گاه مدیر بخشی از وقت خود را به ملاقات و ارتباط مستقیم با کارکنان اختصاص دهد متضمن دو فایدة بزرگ است:
الف) مدیر از این طریق میتواند از نیازها و مشکلات و گرفتاریهای کارکنان خود آگاه شود و برای حل آنها در حد توان اقدام کند و بدین وسیله انگیزه و روحیة کارکنان را برای تلاش و کوشش بیشتر تقویت کند.
ب) علاوه بر آشنایی با مشکلات کارکنان، مدیر میتواند بدین وسیله از مشکلات سازمان نیز آگاهی یافته و با اقدام برای حل و فصل آنها، موفقیت و پیشرفت سازمان را تضمین نماید.
امام علی(ع) به مالک اشتر دستور میدهند که با مردم ارتباط مستقیم داشته باشد و از نزدیک به حرفها و نقطه نظرات آنها گوش سپارد و از فاصله گرفتن از آنها بپرهیزد: «مبادا به مدت طولانی خود را از مردم دور نگه داری» (خدمتی، 1381، صص 38-39).
2-17- پرهیز از غرور و تکبر
نوعاً بشر بر اثر غفلت از حقیقت به مجرد رسیدن به پست و مقام گرفتار غرور و خودبینی و تکبر میشود و این گرفتاری بر اثر اینست که آن فرد برای خود فی نفسه ارزشی نمیپنداشته و تمام ارزش را به انسان صاحب مقام میدهد و حال آن که آنچه را که دارای حقیقت میباشد، انسان است و پستها و مسئولیتها تماماً اعتباری است و چه بسا مسئولیتها بوسیله انسانهای با فضیلت و باکمال باارزش و پربها میشوند و انسانهای آگاه آن افرادی هستند که خود را اسیر پست و مقام نمیکنند بلکه میز و پست را تابع خود میدانند و هر مسئولیتی که به آنان داده شود از گرفتار شدن به غرور و تکبر دور هستند و از همین جهت است که اسلام با نغمههای مختلف انسانها را از ریاست طلبی بر حذر داشته زیرا که بسیار اندکند کسانیکه بتوانند بر نفس خود فائق آیند. امیرالمؤمنین(ع) در دو فراز از فرمان تاریخی خود به مالک اشتر، او را از غرور میهراساند و به وی هشدار میدهد و روش پرهیز از غرور را به او تعلیم میفرماید: «چنانچه بر اثر پست و مقام که به تو داده شده است در تو تکبر بوجود آید و در خود احساس خودبینی نمایی، فوراً بیاد بیاور عظمت ملک خداوندی را که فوق تو است و به قدرت و سلطه خداوند و ضعف خود توجه داشته باش، این توجه و نگرش است که سرکشی و تمرد را از تو میگیرد و تندی تو را فرو مینشاند و آن عقل را که از مغزت بیرون رفته بود به تو باز میگرداند. پرهیز کن از برابری با عظمت خداوند متعال و از همانند بینی خود با او در جبروت ربوبی زیرا خداوند متعال هر جباری را ذلیل و هر متکبری را پست و خوار میسازد». همچنین در همین نامه میفرماید: «به پرهیز از خود پسندی و بالیدن به خود و از تکیه به چیزی که تو را به خود پسندی وا دارد و از اینکه دوست بداری مردم تو را بسیار بستایند زیرا این صفات پلید از مهمترین دامهای شیطان است تا نیکی نیکوکاران را در آن محو سازد» (قوچانی، 1374، صص 160-161).
2-18- گذشت و پوزش پذیری
یکی از صفات پسندیده و مثبت مدیران شایسته آن است که چنانچه فردی نزد او به عذر خواهی آمد، عذر او را بپذیرد و در مقام اصرار بر تخلفش بر نیاید که این روش اثری نیکو در جذب نیروها و وفاء بیشتر آنان نسبت به نظام و سازمان خواهد داشت. حضرت علی(ع) در عهدنامة مالک اشتر به او توصیه نمودهاند که افرادی را برای کارهای کلیدی و مهم انتخاب کن که هنگام معذرت خواهی از وی با سینه باز و بزرگواری عذر طرف را بپذیرد. همچنین در جای دیگر از همین عهدنامه فرمودهاند که با افراد باگذشت بپیوند و آنها را به عنوان کارگزار انتخاب نما: ?ثُمَّ إلصَق بِذَوِی… السَّماحَه? (قوچانی، 1374، صص 137-138).
2-19- وفای به عهد
یکی از عوامل تضعیف کننده ارتباط و پیوند بین کارکنان و مدیر تأمین نشدن وعدههایی است که مدیر میدهد. همچنین در روابط با سایر نهادها و سازمانها وفای به عهد اصلی خدشه ناپذیر میباشد و باعث جلب اعتماد میگردد. حضرت علی(ع) در خطبه 41 نهجالبلاغه فرمودهاند: «ای مردم، وفا همراه راستی است، که سپری محکمتر و نگهدارندهتر از آن سراغ ندارم، آن کس که از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد خیانت و نیرنگ ندارد».
2-20- جاذبه و دافعه
مدیر یا رهبر باید بتواند افراد زیادی را جذب کند و در هنگام لزوم افرادی را از گرد خود و از سازمان طرد نماید. آنچه مسلم است، قوه جاذبه مدیر باید از نیروی دافعه او بیشتر باشد. کسانی که به دلایل مختلف مثل سردی و تندی رفتار، عدم سازش و ناتوانی مهار احساسات خود، باعث دلسردی و پراکندگی انسانها میشوند، مدیران و رهبران خوبی نیستند در حالی که جذب افراد باید با سهولت بیشتر انجام گیرد و نباید افراد را به سادگی از دست داد. حضرت علی(ع) میفرمایند: «عاجزترین فرد کسی است که در یافتن دوست، ناتوان باشد و از او ناتوانتر کسی است که دوستان به دست آورده را از دست بدهد».
از سوی دیگر مدیر باید دافعه داشته باشد زیرا که مظاهر شرک و نفاق و فسق و گناه را باید از اطراف خود و محیط کار و کلاً از جامعه طرد نماید. اگر شخص مسئول با عناصر یاد شده همنشین و هم کاسه باشد آنچنان در آنها حل میشود که دیگر قدرت موضعگیری نخواهد داشت. طبیعی است که سازشکاری با همة گروهها موجب میشود که رابطة دوستان واقعی با انسان ضعیف شود و دشمنان دوست نما هم جهت سودجویی و دستیابی به مقاصد پلید خود، انسان را همراهی نمایند و هنگامیکه احساس کنند دیگر به آنها فایدهای نمیرسد یا در معرض خطر قرار گرفتهاند بلافاصله انسان را رها میکنند و به سراغ دیگری میروند. امیرالمؤمنین(ع) در نامه به مالک اشتر مینویسد: «باید دورترین و مبغوضترین آنها نزد تو کسانی باشند که زشتیهای مردم را جستجو میکنند». در این سخن حضرت یک معیار برای رفع و حذف نیروها بیان میکنند و بر لزوم دافعه داشتن مدیر تأکید مینمایند (احمدخانی، 1379، صص134-138).